بابانگار

یکشنبه باز

در آلمان یکشنبه ها تعطیل است و حداقل شهر ما صدای زوزه باد می پیچد و اثری از آدمیزاد نیست. من نمی دانم کجا غیبشان می زند .همه که نمیشه خونه بمونند. ولی سالی سه بار به مدت 5 ساعت فروشگاهایی که اعلام آمادگی می کنند روز یکشنبه از ساعت یک بعد از ظهر تا 6 باز هستند. با این کار شوکی به اقتصاد خاموش یکشنبه هایشان وارد می کنند. منطقه بزرگ خرید که از شهر فاصله دارد بیشتر هدف این برنامه است. و برای تشویق مردم به خرید هر فروشگاهی برنامه های خاصی بخصوص برای کودکان دارند. و از طرفی هم اتوبسرانی اتوبوس مجانی از مرکز شهر به آنجا می گذارد. ما هم که مفت باشه کوفت باشه. دست بچه ها رو گرفتم و با اتوبوس رفتیم. یک قسمتی برای بچه ها بود که بادکنکها را نشانه می گرفتند و بر حسب تعداد ترکیده ها به بچه ها که از تبلیغات همون فروشگاه بود جایزه می دادند.نگار رفت جلو و گفت می تونم منم بازی کنم. یک دفعه آقاهه گفت چی باید بگی؟ نگار هم که از دنیا بی خبر و در حال خودش بود جواب نداد. خلاصه آقاهه گفت باید لطفا می گفتی. بعد هم بدترین جایزه ای که می شد به اش داد. شاید کار اون درست و قابل توجیه بود. چون در آلمان جمله ای نیست که لطفا درش نباشه. اما طرف حساب بچه بود و واقعا هدف بی تر بیتی یا بی فرهنگی نبود. من که شخصا به حساب خارجی بودنمان گذاشتم. ولی اگه با خارجی مشکل دارند بچه 6سالش که گناهی نداره. البته نا گفته نماند که نگار ما خیلی بی سرزبونه. وزیاد اهل عزت و تعارف نیست. و همیشه باید یادش بندازی که سلام کنه یا جواب سلام و از جور مسائل رو بده. در حالیکه نگین خوب حواسش هست هم میگه و هم خیلی بلند می گه. بعدش هم من کلی دعواش کردم که چند بار باید یادآوری اش کنم. خلاصه جاهای دیگر رو هم گشتیم و خرید کردیم و باز هم با همون اتوبوسها برگشتیم.
البته باید بگویم این یکخورده دل چرکیهائی که تا حالا برامون پیش اومده تو همین مراسمهای بخور بخور و جایزه بگیر بوده. حق هم دارند زورشون می یاد جایزه ها رو به هم وطن خودشون ندهند و به بجه های ما بدهند. ولی اینجا هم آدم خوب و بد زیاد داره. بیشتر ناراحتی من سر بجه ها است .اگه برای خودم باشه به جهنم. ولی بچه ها که نمی فهمند این مسائل از کجا آب می خوره .فقط می بینند بعد از اینکه مدتها تو صف بودند. بی نوبتی میشه یا جایزهای که به همه می دهند به اون نمی دهند.
ولی خارج موندن این حرفها رو هم داره. اگر چه این کارها تو ایران هزار برابرش است ولی چون وطنته دلت خیلی نمی سوزه.بعد هم آوردمشان مک دونالد غذاشون دادم و خسته و از رمق افتاده رسیدیم خونه.